×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

chera tanhaee

tanha

× یكی بود یكی نبود، اونی كه بود تو بودی و اونی كه نبود من بودم ! یكی داشت و یكی نداشت، اونی كه داشت تو بودی و اونی كه تو رو نداشت من بودم! یكی خواست و یكی نخواست، اونی كه خواست تو بودی اونی كه بی تو بودن رو نخواست من بودم! یكی آورد و یكی نیاورد، اونی كه آورد تو بودی اونی كه جز تو به هیچ كس ایمان نیاورد من بودم ! یكی برد و یكی باخت، اونی كه برد تو بودی اونی كه دل به تو باخت من بودم! یكی گفت و یكی نگفت، اونی كه گفت تو بودی اونی كه دوست دارم رو به هیچ كس جز تو نگفت من بودم!یكی ماند و یكی نماند، اونی كه ماند تو بودی اونی كه بدون تو نماند من بودم پرسید به خاطر كی زنده هستی؟ با اینكه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم بخاطر تو بهش گفتم به خاطر هیچ كس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینكه دلم فریاد میزد به خاطر تو ب
×

آدرس وبلاگ من

roohtanha.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/roohtanha

Access to the friends list is not allowed for anyone
× Access to this person's groups list is not allowed for anybody

شاه زاده

شاهزده کوچلو چي مي خواي

روي زمين جاي تو نيست

اينجا اميدي به سحر براي فرداي تو نيست

آفتاب غروبي نداريم

روزهاي خوبي نداريم

واسه سفر به ناکجا يه اسب چوبي نداريم

شاهزده کوچلو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود

يه وقت مثه ماها نشي

خسته ،کلافه ،نيمه جون

تو حسرت يه تيکه ابر

ديدن يه رنگين کمون

اينجا ديگه نشونه اي از گل سرخ و لاله نيست

کنار ماه دوديمون نشونه هاله نيست

شاهزده کوچلو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود

تو شبا جاي ستاره سکه شماري مي کنيم

با گل هاي پلاستيکي عصرو بهاري مي کنيم

کي گفته اينجا بموني؟

پاشو برو به آسمون

همون جا پيش گل سرخ

تو خونه خودت بمون

شاهزده کوچلو چي مي خواي

روي زمين جاي تو نيست

اينجا اميدي به سحر براي فرداي تو نيست

آفتاب غروبي نداريم

روزهاي خوبي نداريم

واسه سفر به ناکجا يه اسب چوبي نداريم

شاهزده کوچلو اون بالا

به غم و آب و نون نبود

خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود
چهارشنبه 11 آبان 1390 - 8:40:35 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد
نظر ها

http://gozarazbaran.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 آبان 1390   7:49:51 PM

ای قلب من بارانی ات کردند و رفتند      

                        کنج قفس زندانی ات کردند و رفتند

در سایه های شب تو را تنها نوشتند    

                          سرشار سرگردانی ات کردند و رفتند

احساس پاکت را همه تکفیر کردند   

                             محکومِ بی ایمانی ات کردند و رفتند

هرشب تورا دعوت به بزم تازه کردند   

                          در بزمشان قربانی ات کردند و رفتند

زخمی که رستم از شَغاد قصه اش خورد    

                  مبنای این ویرانی ات کردند و رفتند